زاهدان سلامت

زاهدان سلامت

النظافة من الإيمان

 

 

ارتباطات براي آموزش بهداشت

آموزش بهداشت از اجزاء PHC است

ارتباطات (Communication):

  • فرايندي دوطرفه براي تبادل و به اشتراك گذاشتن عقايد، احساسات و اطلاعات با استفاده ازمجموعه اي از قواعد
  • ارتباط نبايستي به عنوان انتقال يك طرفه اطلاعات از فرد مطلع به فرد غيرمطلع تلقي شود
  • بلكه فراتر از آن به عنوان تقسيم اطلاعات بين دو فرد هم سطح در نظر گرفته شود.

تعريف جامع تري از ارتباط عبارتست از :

 فرايند انتقال پيام از فرستنده به گيرنده، مشروطبر آنكه محتواي مورد انتقال از فرستنده بهگيرنده منتقل شود و يا بالعكس

  • ارتباطات بايستي به عنوان نوعي مشاركت با در نظر گرفتن و درك پيشينه، نگرش وعلايق هردو طرف تلقي گردد.
  • در مجموع، ارتباطات راههايي است كه انسان براي تماس با ديگران به كار مي گيرد

مهم ترين اهداف در برقراري ارتباط عبارتند از :

  • براي كنترل كردن، تاثير گذاشتن يا هدايت نمودن ديگران

     مثلاً مورد پذيرش قرار نداشتن يا قابل قبول نبودن سيگار كشيدن يك فرد :

     در اين جا ممكن است شامل يك نگاه غضبناك، يك سرفه يا فقط يك بي اعتنايي و ترك محل باشد.

  • براي بيان احساسات، خنديدن، گريه كردن، ناراحت يا خشمگين بودن

ارتباطات فراتر از تبادل صرف اطلاعات است:

راه را براي تغييرات مطلوب در رفتار انسان و ايجاد مشاركت جامعه و افراد آگاه براي رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده هموار مي‌كند

          هدف نهايي: تغيير مطلوب در رفتار

درهم تنيده بودن ارتباطات و آموزش سلامت : راهكارهاي ارتباطي، يادگيري و آموزش را بهبود مي‌بخشد

هدف آموزش و ارتباطات:

افزايش آگاهي و شناخت (Cognition) >>>>>>>> تغيير مناسب در سطح عاطفي و نگرش (Affect) >>>>>>>>

 

كسب مهارت و رفتار مناسب در سطح رواني حركتي  (Psychomotor)

قدرت تحت تأثير قرار دادن ديگران:

به مهارتهاي ارتباطي (Communication Skills) بستگي دارد

اين مهارتها مورد نياز آموزش سلامت هم هست.

اجزاء فرايند ارتباط 

براي برقراري ساده ترين نوع ارتباط، حضور سه عنصر  :  فرستنده پيام،   پيام  و گيرنده پيام ضروري است

اما هميشه نمي توان انتظار داشت كه محتواي پيام، به راحتي و به طور كامل از فرستنده به گيرنده منتقل شود

بنابراين به خصوص در چنين مواقعي حضور عنصر چهارمي به عنوان  كانال يا وسيله ارتباطي لازم به نظر مي رسد

و چون معمولا تنها فرستنده پيام از وسيله استفاده مي كند بنابراين باز خورد، به شكل مستقلي عنصر پنجم را تشكيل مي دهد.

اما برخي از متخصصين، گنجانيدن عنصري ديگر را در ميان اجزاءفرايند ارتباط تحت عنوان "پارازيت" يا  عامل مُخِلّ پيشنهاد مي كنند.

سرانجام نظر به اينكه پيام به صورتي كه در ذهن فرستنده پيام مطرح است بدون آنكه به صورت رمز در آيد قابل انتقال نيست، بنابراين

 لازم است كه منبع فرستنده پيام ابتدا محتواي پيام خويش را به  صورت رمز (كلمات سمبل ها. علامت ها و نظاير اينها) در  آورد، سپس آن را به سوي گيرنده پيام ارسال كند.

در سوي ديگر خط برقراري ارتباط، منبع گيرنده نيز بايستي رمز دريافت شده را از طريق حواس و سلسله اعصاب به مغز برده و اصطلاحا آن را خوانده يا از رمز خارج كند،

سپس به درك مفهوم مورد نظر بپردازد

 

كامل ترين طرح فرايند ارتباط بايستي با هشت عنصر، مطرح شود :

  1. منبع پيام  
  2.  رمزگذاري
  3.  پيام      به صورت رمز
  4.  وسيله      و يا كانال
  5.  پارازيت
  6.  رمز      خواني
  7.  مقصد      پيام
  8.  بازخورد.

 

خلاصه اجزاء فرايند ارتباطات ( Communication Process)

                             •   فرستنده    (Sender)

                             •   گيرنده    (Receiver)

                             •   پيام    (Message)

                             •   راه يا رسانه    (Media)

                             •   بازخورد    (Feedback)

 

فرستنده:  بايد نكات زير را رعايت كند:

  1. داشتن اهداف روشن
  2. شناخت مخاطب و علائق      و نيازهاي او
  3. آگاهي از راههاي برقراري      ارتباط
  4. شناخت خصوصيات يك      پيام خوب
  5. تواناييهاي فني و      محدوديتهاي خود

 

مخاطب:

  • بدون مخاطب، ارتباط      فقط سر و صدا است.
  • دو نوع مخاطب
  1. كنترل شده :  انگيزه مشترك (گروه همگن)
  2. كنترل نشده (آزاد) :  فقط بر اساس حس كنجكاوي و به چالش كشيدن تواناييهاي آموزش دهنده

پيام:

  1. در راستاي هدف
  2. با معنا
  3. بر اساس نياز
  4. متناسب با مخاطب
  5. اختصاصي و صحيح    (Specific      & Accurate)
  6. به هنگام و كافي    (Timely      & Adequate)

    

عامل حياتي ارتباط: انتقال پيام درست در زمان درست به گروه مناسب

راههاي ارتباطي:

  1. ارتباط بين فردي (interpersonal communication)

  1. رسانه هاي جمعي (mass media):

      (تلويزيون، راديو و ...)

 

  1. رسانه هاي سنتي (folk media):

     مثل هيئتها و تجمعات مذهبي، افسانه ها، داستانها و ...)

      مرتبط با ميراث فرهنگي جامعه

      نقش مهم در انتقال پيامهاي بهداشتي

نکته : بهترين راه؟ استفاده از راههاي ارتباطي مختلف بسته به مورد ( يك راه معمولاً كافي نيست)

 

بازخورد   (feedback) :

  1. واكنش مخاطب به پيام      فرستنده
  2. به فرستنده كمك مي‌كند
  3. در ارتباط بين فردي      سريع است
  4. در ارتباط جمعي، طول      مي‌كشد (از طريق مصاحبه، نظرسنجي و ...)

 

پارازيت هاي ارتباطي : پارازيت به هر عامل مخلي اطلاق مي شود كه مانع از برقراري كامل ارتباط گردد.

از يك ديدگاه اينگونه عوامل را به دو نوع تقسيم مي كنند:

1 ـ پارازيت هاي فيزيكي

 2 ـ پارازيت هاي استنباطي

پارازيت هاي فيزيكي

ü      همانگونه كه از نامشان پيدا است مانع از انتقال فيزيكي پيام مي شوند . نظير سر و صدا، گرما و سرماي بيش از حد، نور بسيار زياد و يا نور بسيار كم.

 

ü       متخصصان ارتباطات، كاهش تاثير پارازيت هاي فيزيكي را با استفاده از وسايل جلب توجه و تكرار مجدد مطالب و كاربرد مجدد مهارت ها توصيه مي كنند.

پارازيت هاي استنباطي

ü      زماني رخ مي دهند كه سوء تعبير در مورد پيام پيش بيايد ولو اينكه پيام همانگونه كه فرستاده شده دريافت شده باشد

            نظير زماني كه فرستنده پيام از كلماتي كه درك آن ها براي گيرنده پيام مشكل است براي انتقال پيام استفاده كرده باشد

            و يا كلمات بكار گرفته شده براي فرستنده و گيرنده پيام معاني متفاوتي داشته باشند.

ü      پارازيت هاي استنباطي را مي توان با تعريف لغات و اصطلاحات ناآشنا و كاربرد لغات و اصطلاحات آشنا و مطابق با علايق و توانايي هاي گيرندگان پيام، كاهش داد.

ü       پارازيت هاي استنباطي ممكن است به خاطر مشكل و يا پيچيده بودن محتواي پيام نيز رخ دهند

 

تقسیم بندی پارازیتها (موانع ارتباط) از دیدگاهی دیگر:

  1. فيزيولوژيك (مشكل      شنوايي)
  2. روانشناختي (هيجان،      سطح هوش و ... )
  3. محيطي (سروصدا، نور      كم و ...)
  4. فرهنگي (بي سوادي،      نگرش، اختلاف زباني و ...)

         

      عليرغم فراهم بودن خدمات بهداشتي، گاه موانع اجتماعي فرهنگي، مشكلات زيادي بر سر راه تحقق تغيير در رفتارهاي بهداشتي ايجاد ميكند

انواع ارتباطات

  1. كلامي
  2. غيركلامي

 

ارتباط كلامي : 

اغلب چنين گفته مي شود كه ما جهاني را كه در آن زندگي  مي كنيم فقط از طريق زبان مي شناسيم.

 كاركردهاي زبان:

  1. تماس اجتماعي : ملاقات و تبادل ديدگاه ها با ديگران
  2. برانگيختن : كمك به ايجاد و حفظ علاقه در ديگران
  3. بيان : امكان ابراز احساسات و عواطف
  4. ترغيب : متقاعد كردن فرد ديگر تا معتقد شود
  5. كنترل كردن : وادار كردن فرد به رفتار كردن به شيوه اي معيّن
  6. ابزاري: دست يافتن يا كسب يك چيز
  7. مرتبط با نقش: منظم كردن، طبقه بندي كردن و بازي با لغات.

 

ارتباط غيركلامي :

ارتباط غيركلامي شامل پاسخ هاي فيزيكي از قبيل حالات چهره، دست ها، حركات و تماس چشمي است  كه چه همراه با صحبت مورد استفاده قرارگيرند و چه نگيرند، معني آنچه را كه مي گوييم تحت تاثير قرارمي دهند علائم غيركلامي، احساسات و نگرش هاي ما را نسبت به سايرين آشكار مي سازند.

 

قلمرو هاي اصلي ارتباط غيركلامي عبارتند از : 

ž1) مجاورت

      منظور ميزان فاصله فيزيكي افرادي است كه بايكديگر ارتباط برقرار مي كنند.

      مثلا ميزان موفقيت در انتقال پيام به يك بيمار خوابيده روي تخت توسط فردي كه با او از فاصله نسبتا دور در پايين تخت حرف مي زند و فردي كه نزديك تر مي آيد و روي تخت يا روي يك صندلي كنار بيمار مي نشيند، به يك اندازه نيست.

ž2) جهت يابي

منظور ادراك افراد از موقعيت خود در رابطه با ساير افراد و اشياء است.

 مثلا نحوه آرايش كلاس به صورت صندلي و ميزهاي رديف شده روبروي مربي نشان مي دهد كه آموزش به شيوه سنتي برگزار مي شود،

در حالي كه صندلي هايي كه به صورت دايره چيده شده اند نشان دهنده آموزش به صورت غيررسمي و مشاركت جويانه است.

ž3) سطح

 اشاره به تفاوت در ميزان ارتفاع بين برقرار كنندگان ارتباط دارد.  بطور كلي ارتباط هنگامي راحت تر خواهد بود كه افراد در يك سطح باشند.

برقراري ارتباط بين دو نفر در دو سطح متفاوت  مي تواند در يكي از طرفين يا هر دو طرف، احساس بي ثمر بودن رابطه را پديد آورد . و گاهي اين كار به منظور خاص صورت مي گيرد : عدم دعوت فرد به نشستن هنگام ورود وي به يك اتاق كار، اين پيام را القاء مي كند كه او بايد بزودي آنجا را ترك كند!

ž4) جلوه ظاهري

 پيام هايي همچون وضعيت اجتماعي فرد، شخصيت او، عادات پاكيزگي و . . .  ممكن است بوسيله جلوه فيزيكي منتقل شود.

 جلوه ظاهري كاركنان بهداشتي به علت پيامي كه به مراجعين منتقل مي كند. داراي اهميت است. مثلا لباس پرستار مي تواند لياقت حرفه اي و رسميت او را منتقل كند. 

ž5) حالت چهره

      به وضوح احساساتي همچون غمگيني، شادي، خشم وتعجب و سر درگمي را نشان مي دهد.

ž6) حركات دست و حركات سر

      تكان دادن سر و دست بطور واضحي توافق و عدم توافق را بدون نياز به كلمات منتقل مي كند.

     مشتهاي گره كرده و دستهاي بي قرار و پاهايي كه به زمين كوبيده مي شود، استرس و تنش را آشكار مي سازد.

      در حالي كه دست هاي باز و آرام نشانگر يك زمينه ذهني آرام مي باشد.

     مشكلات عاطفي از قبيل گيجي يا نگراني، اغلب با گذاشتن دست ها روي سر و بازي با مو، دست كشيدن روي صورت يا مالش پيشاني نشان داده مي شود.

ž7) تماس چشمي

به عنوان يك قاعده كلي وقتي گوينده روي آنچه مي گويد تمركز دارد، چشمانش تمايل به چرخيدن دارد.

هنگامي كه انتظار دريافت پاسخي را داشته باشد، مستقيما به شنونده نگاه خواهدكرد.

اگر به شنونده نگاه نكند ممكن است به اين علت باشد كه يا با شنونده يا با آنچه مي گويد راحت نيست.

مثلا ممكن است نگاه كردن مستقيم در چشمان بيمار وقتي اخبار بدي در مورد نتايج آزمايش هاي پزشكي وي ارائه مي دهيم بسيار دشوار باشد.

ž8) حالت بدن

يك علامت غيرارادي است كه اطلاعات مهمي را در باره نگرش ها، نسبت به خودمان و ديگران منتقل مي كند.

 مثلا يك ژست آسوده معمولا مي تواند هم گوياي حالت خويشتن پنداري حاكي از اعتماد بنفس و هم حاكي از اطمينان در فردي باشد كه با او در حال برقراري ارتباط هستيم.

 

انواع ارتباطات:

1- يك طرفه يا آمرانه (Didactic):

      مثل سخنراني

      معايب:     تحميل دانش ، عدم مشاركت مخاطب ، عدم بازخورد ،  عدم تأثير بر رفتار  

  

2- دوطرفه يا سقراطي (Socratic):

ü      مشارکت فرستنده و گیرنده (مخاطب)

ü       مطرح کردن سوال توسط گیرنده و اضافه شدن نظرات و عقاید وی به بحث

ü      فعال و دموكراتيك بودن فرایند یادگیری

ü      تأثير بيشتر بر رفتار

 

3- ارتباط كلامي (Verbal Communication):

ü      سنتي، در مقابل ارتباطات نوشتاري

ü      سرشار از معاني نهفته (لحن كلام، حركت سر و اندامها و ...)

ü      تأثيرگذار بر رفتار ( عدم تأثير راههاي نوشتاري به اندازه ارتباطات كلامي)

 

4- ارتباط غير كلامي (Nonverbal):

ü      سكوت سرشار از نگفته هاست

ü      مي تواند صداي بلندتري از كلام داشته باشد

ü      شامل حركات، حالات، وضعيتهاي مختلف بدن و چهره

 

5- ارتباط رسمي و غير رسمي:

ü      رسمي (منبع موثق) -  غير رسمي (حرفها و شايعات)

ü      اگر راههاي رسمي اطلاع رساني نكننند، شايعات دامن مي‌گيرند

ü      گاهي ارتباطات غير رسمي در آموزش بهداشت مؤثرترند (مثل رابطين بهداشت)

 

6- ارتباط ديداري (visual ): مانند اشكال، نمودارها، جداول و ...

 

7- ارتباط از راه دور(Telecommunication):

     ارتباط راه دور جمعي:   تلويزيون، راديو و اينترنت

     ارتباط راه دور نقطه به نقطه:   تلفن و ...

 

آموزش سلامت

هدف از آموزش سلامت چيست؟

تعاريف آموزش سلامت:

  1. 1.  كنفرانس ملي طب پيشگيري آمريكا:

     ”آموزش سلامت فرايندي است كه مردم را آگاه مي‌كند، برمي‌انگيزاند و كمك مي‌كند تا اعمال بهداشتي را به كار گيرند و حفظ كنند و در صورت لزوم، محيط را براي تسهيل در دستيابي به اين هدف تغيير داده آموزشهاي فني و تحقيقات را در همين راستا انجام دهند.“

 

  1. 2.  تعريف بيانيه آلماآتا 1978

      ”آموزش سلامت فرايندي است كه مردم را تشويق مي‌كند تا سالم باشند، بدانند چگونه سالم بمانند و براي حفظ سلامتي خود، به طور فردي  يا گروهي تلاش كنند و در صورت نياز كمك بخواهند“

 

  1. فرآيند آموزشي که با ترکيبي از رويکردهاي تغيير سبک زندگي مي تواند به افراد، خانواده ها و جوامع در تصميم گيري آگاهانه درباره موضوعات مرتبط با بازيابي، دستيابي و حفظ سلامت کمک نمايد.

 

رويكرد هاي آموزش سلامت

1) رويكرد نظارتي: (regulatory يا جلوگيري مديريت شده Managed prevention )

      دخالت مستقيم يا غيرمستقيم دولت در تغيير رفتار انسانها

      مثال:   استفاده اجباري از كمربند ايمني

       که سريعترين و آسان ترين راه تغيير رفتار در جهت سلامت

      اما: قانون هميشه پيروز نيست (مثال: ممنوعيت استفاده از الكل)  زيرا: با قانون نمي توان عامل بيماري را ريشه كن كرد (نهايتاً مي توان جلوي انتشار بيماري توسط فرد بيمار را گرفت مثل واكسيناسيون) 

      در مواردي كه انتخاب فرد، مهم است نمي توان مردم را مجبور كرد (مثل رژيم غذايي يا ورزش)

 

2) رويكرد خدماتي:

      ارائه همه نيازهاي بهداشتي در محل زندگي مردم (با اين فرض كه مردم خودشان از خدمات  استفاده مي‌كنند)

      مثال موفق: ارائه وسائل تنظيم خانواده در ايران

      مثال عدم موفقيت: .....

      مردم، خدماتي را كه با نيازهاي احساس شده شان منطبق نباشد نمي‌پذيرند حتي اگر رايگان باشد

 

نیاز (Needs): چیزی که برای مردم مناسب است

خواسته (Wants): چیزی که مردم فکر میکنند برایشان بهتر است

تقاضا (Demands): آنچه که خریداری می کنند

چالش اصلی در نظام های سلامت زمانی رخ میدهد که دو مفهوم نیاز و تقاضا با یکدیگر تطابق نداشته باشند.

 

3)رویكرد آموزش سلامت:

ü      آگاه كردن مردم باعث تغيير رفتار مي شود     فردآگاه = تصميم بهتر براي حفظ سلامتي

ü      اگر تغيير رفتار ضروري است كه انجام شود مردم باید بر اساس برنامه ای آموزشی یاد بگیرند چه بکنند ، آگاه شوند، بياموزند و  تشويق شوند تا زندگی سالمی را انتخاب کنند.

ü      منطبق با دموكراسي است: به مردم آگاهي دهيد خودشان انتخاب مي‌كنند

ü      اگر مردم اختيار زندگي خود را داشته باشند (شامل مسائل بهداشتي نيز مي‌شود) سالم‌تر خواهند بود.

ü      نتايج، آهسته به دست مي آيند ولي پايدار هستند

ü      آموزش بايد از كودكي آغاز شود (الگوهاي رفتاري و نگرشي در ابتداي زندگي شكل مي‌گيرند)

 

3) رويكرد خدمات اوليه بهداشتي:

ü      جديدترين رويكرد آموزش سلامت

ü      از مردم شروع مي‌شود: مشاركت دادن و درگير كردن مردم در برنامه‌ريزي و ارائه خدمات بهداشتي به منظور تغيير رفتار

ü      اين موضوع وقتي قابل اجرا است كه مسؤولین سلامت، راهنمايي ضروري براي چگونگي تعيين مشكلات بهداشتي و يافتن راههاي عملي حل آنها به مردم ارائه دهند.

 

آموزش سلامت در مقايسه با تبليغات

آموزش سلامت تبليغ سلامت نيست بلكه فراتر از آن است

آموزش يعني تسهيل يادگيري ولي تبليغ يعني انتشار يك نظريه خاص

 

مقایسه اموزش سلامت با تبلیغات :

 

تبلیغات :

  1. تزريق آگاهي به ذهن مردم
  2. با شعارهای آماده از فكر      کردن جلوگيري مي‌شود
  3.  تحريك و بيدار سازي اميال اوليه
  4. توسعه رفتارهاي واكنشي
  5. متوسل به احساس
  6. الگوي نگرش و رفتار استاندارد بر اساس قالب      استفاده شده را توسعه مي‌دهد
  7.  آگاهي به فرد خورانده مي‌شود و غير فعال كسب مي‌شود
  8.  آگاهي محور است و برای تغییر      نگرش و رفتار طراحی نشده است

 

اموزش سلامت :

  1. كسب فعال آگاهي و مهارت 
  2. مردم در مورد خودشان فكر كنند
  3. نظم بخشیدن به اميال اوليه
  4.  توسعه رفتار انديشمندانه (قضاوت  قبل از عمل)
  5. متوسل به منطق
  6. فرديت، شخصيت و بيان      خود را توسعه مي‌دهد
  7. آگاهي از طريق فعاليتهای خود اتكا كسب      مي‌شود
  8. فرآيند رفتار محور است و به ایجاد نگرش ها و مهارتهای مطلوب      کمک می کند

 

 

مدلهاي آموزش سلامت:

1)  مدل پزشكي:

          - انتقال آگاهي در جهت تغيير رفتار

          - با اين فرض كه مردم به اطلاعات بهداشتي عمل مي‌كنند و سلامت خود را بهبود مي بخشند

          - در اين مدل عوامل روانشناختي و فرهنگي نقش كمتري دارند

          - اين مدل نمي‌تواند بين آگاهي و عملكرد ارتباط برقرار كند

 

2)  مدل انگيزشي:

      انگيزش عامل اصلي است كه آگاهي را به عملكرد تبديل مي‌كند

      - مراحل پذيرش يك رفتار جديد:

          1- آگاهي

          2- انگيزش (كه شامل سه جزء علاقه، ارزيابي و  تصميم گيري است)

          3- عمل (پذيرش يا رد)

ارتباط بين فردي در تصميم گيري كمك كننده است

 

3)  مدل مداخله اجتماعي:

ü      تأكيد بر نقش حمايتي گروهي كه فرد به آن تعلق دارد در اتخاذ تصميم جديد توسط فرد

ü      در موارد پيچيده كاربرد دارد 

ü      مشكلات سلامتي فراتر از آن هستند كه تنها با مدل انگيزشي بتوان آنها را حل نمود (مثل ترك سيگار)

ü      زيرا: در برخي حالات، جامعه و محيط اجتماعي هم بايد عوض شود تا فرد بتواند تصميم بگيرد (عدم توجه مدل انگيزشي به اين نكته)

      حمايت گروه در  رسيدن به تصميم ، مهم است      

 

اصول آموزش سلامت

  1. قابل قبول بودن (Credibility) : آموزش بايد منطبق بر فرهنگ عمومي مردم باشد تا باور و اعتماد آنها را جلب كند و به تغيير رفتار بينجامد

 

  1. علاقه (Interest):مردم به چيزي كه دوست دارند گوش مي دهند

      لذا بايد نياز واقعي مردم را پيدا كرد

      آموزش بايد بر اساس نياز احساس شده مردم باشد

      گاهي مردم به برخي چيزها احساس نياز نمي‌كنند لذا بايد ابتدا به آنها نيازهاي واقعيشان را شناساند و بعد آموزش را آغاز كرد

 

 

  1. مشاركت: نكته كليدي در آموزش سلامت است

      مشاركت در تشخيص مشكلات و يافتن راه حل

      هرچه مشاركت بيشتر باشد،احساس درگير شدن در موضوع، پذيرش فردي و تصميم گيري هم بيشتر مي‌شود

      تعريف بيانيه آلماآتا از آموزش سلامت حاوي ”مشاركت“   است

 

  1. انگيزش: يعني برانگيختن ميل عميق مردم براي يادگيري

      انگيزه يا محرك مي تواند مثبت (تشويق) يا منفي (تنبيه) باشد

      فرد با انگيزه، انگيزه را در بقيه هم منتشر مي كند

 

  1. جامعيت (Comprehension):      ارتباط با مردم با زبان خود آنها و نه با كلمات نامتناسب با سطح سواد و فرهنگ مردم
  2. تقويت (Reinforcement): تكرار به روشهاي مختلف به منظور تقويت يادگيري
  3. 7.  يادگيري از  طريق عمل كردن (Learning by doing):

اگر بشنوم، فراموش مي‌كنم - اگر ببينم به ياد مي‌آورم - اگر انجام دهم خواهم دانست  

 

  1. 8.  از دانسته ها به ندانسته ها (Known to unknown)

از جائي كه مردم در آن قرار دارند و آنچه آنها مي فهمند  به سمت اطلاعات جديد پيش مي‌رويم

  1. 9.  الگو بودن (Setting on example):

          آموزشگر بايد خود، الگوي خوبي باشد

  1. 10.         ارتباطات خوب انساني (Good human relation)

تبادل اطلاعات و احساسات بين مردمي بهتر رخ مي‌دهد كه ارتباطات خوبي داشته باشند

  1. 11.         بازخورد (Feedback)
  2. 12.         نقش رهبران (Leaders):

      ما از كساني بيشتر مي آموزيم كه آنها را بيشتر قبول داشته باشيم

      استفاده از نقش معتمدين محلي در آموزش

 

سخنراني (Lecture)

ü      ساده ترين و قديمي ترين روش عرضه مطالب

ü      انتقال مستقيم اطلاعات از آموزش دهنده به آموزش گيرنده 

ü      بيان افكار و انديشه هاي سخنران در قالبي سازمان يافته و در تركيبي منطقي (سيستماتيك) 

ü      استفاده از وسايل كمك آموزشي نظير اورهد، اسلايد، چارت و... 

ü      سخنران مي تواند بي آنكه مطالب خود را قطع كند به صحبت بپردازد و معمولاً در حين سخنراني او اشخاص كمتر سوال و يا انتقاد مي كنند و يا مطالب ديگري عرضه مي كنند .

ü      حاضرين بايد مستمعين خوبي باشند و در صورت تمايل نكاتي را يادداشت كنند.

ü       اگر سخنراني جذاب نباشد و سخنران حالت فعالي نداشته باشد مستمعين به سرعت كسل مي شوند و به مطالب گوش نمي دهند و حالت خواب آلودگي پيدا مي كنند.

ü       اگر سخنران دوست نداشته باشد كه ديگران مطالب او را با طرح مطلب يا سوال قطع كنند معمولاً برقراري ارتباط با او قدري دشوار مي شود.

ü       براي گروههاي در سطح بالاتر معمولاً سخنراني روش مناسبي است .

ü       با اينحال در مواردي نيز سخنراني مي تواند به روشي غير موثر تبديل شود، به ويژه اگر سخنران از موضوع خارج شود، مطلب را بدون مقدمه چيني يا تاكيد بر نكات ضروري آغاز كند، مطالب غير قابل درك مطرح كند، مطالب انحرافي ارائه نمايد و...

 

به طور خلاصه مزاياي سخنراني عبارتند از:

ü      1- از لحاظ اقتصادي به صرفه است و هزينه زيادي ندارد.

ü      2- انتقال اطلاعات در زمان نسبتاً كم ميسر است.

ü      3- نوشته هاي مكتوب ( مانند كتاب، جزوه، پمفلت و..) را تكميل مي كند.

ü      4- در بعضي مواقع ، نبود و كاهش كتاب را جبران مي كند.

ü      5- در وقت افراد يادگيرنده صرفه جويي مي شود.

 

محدوديتها و معايب سخنراني عبارتند از:

ü      1-آموزش يكطرفه است و آموزش گيرنده غير فعال است.

ü      2-به تفاوتهاي فردي آموزش گيرندگان توجه نمي شود.

ü      3-در آموزش گيرندگان ايجاد رقابت نمي كند.

ü      4- معمولاً طولاني تر از مدت زمان تمركز (13 دقيقه) فراگيران است.

ü      5- دراكثرمواقع و زياد از حد از روش سخنراني استفاده شده است.

 

بحث گروهي (Group Discussion)

ü      از معتبرترين روشهاي آموزشي

ü      داده شدن فرصت مساوي به شركت كنندگان برای بیان عقايد خود به طور آزاد و مبادله عقيده

ü      فرايندي جمعي براي تفكر پيرامون حل مسائل

ü      تشخيص و تمايز مسائل به طور جمعي و يافتن راه حل با كار مشترک

ü       لزوم ارائه اطلاعات اولیه قبل از شروع بحث به فراگیران تا بر اساس آن بحث متفکرانه  کنند (وگرنه نظرات ناآکاهانه مطرح می شود)

ü      کارایی بیشتر در صورت خواندن متن آموزشی، دیدن فیلم یا شنیدن سخنرانی مربوط به موضوع توسط فراگیران قبل از شروع بحث

 

محاسن بحث گروهی

1- افراد مي توانند با بحث گروهي در عقائد و تجربيات يكديگر سهيم شوند.

2- همكاري گروهي و احساس دوستي در بين اعضاء تقويت مي شود .

3- بحث گروهي به فراگيران در ارتقاء فن ارتباطشان كمك مي كند .

4- اعتماد به نفس در افراد تقويت مي شود و روحيه ي نقادي در آنها ايجاد مي شود.

5- بحث گروهي هراس افراد كمرو و خجالتي را براي صحبت در حضور جمع كاهش مي دهد.

6- به مدرس اين فرصت را مي دهد كه ديد عميق تري به فراگيران پيدا كنند تا بتوانند آموزش را بر اساس احتياجات فراگيران برنامه ريزي كنند.

 

محدودیتهای بحث گروهی

1- اين روش براي گروههای 12-5 نفري كاربرد بهتري دارد. (برای تعداد بیشتر، مناسب نیست)

2- براي دانش آموزان خردسال و يا با معلومات پايين مناسب نيست.

3- در صورت عدم سازماندهی و ایفای نقش صحیح افراد، مفید نخواهد بود.

4- عدم امکان به کارگیری برای تمام موضوعات آموزشی

 

نقش آموزش دهنده در بحث گروهی

1- ارائه موضوع برای بحث و یا قبول موضوع پیشنهادی فراگیران

2- ایجاد و حفظ شرایط بحث و ارتباط مسؤولانه و متفکرانه و عدم قضاوت در مورد ارزشهای مورد قبول فراگیران

3- جویا شدن نظر فراگیران بدون بازجویی یا خرد کردن شخصیت آنها

 

نکاتی برای هدایت بحث گروهي

ü       ارجاع سؤالات فراگیران به خودشان (آموزش بهتر در ضمن پاسخ به سؤالات)

ü      شرکت دادن همه فراگیران در بحث

ü      ارائه سؤالات مورد نظر به همه نه به یک فرد خاص

ü      دادن فرصت جواب مجدد به کسانی که پاسخ آنها از طرف جمع مورد حمله یا رد قرار گرفته است

ü      ارائه مختصر اطلاعات تکمیلی درباره موضوع در صورت به بن بست رسیدن بحث به خاطر کمی اطلاعات فراگیران

ü      واگذار کردن نتیجه گیری از بحث به فراگیران

 

روش توضيحي _ بحثي ( Lecture Discussion )

ü      برای رفع محدوديتهای سخنرانی و بحث گروهی

ü      دارا بودن دو روش مذكور با هم

ü       افزايش كارائي آموزش دهنده از يكطرف و درگيرشدن فراگيرنده در فرايند آموزشي از طرف ديگر

ü      محتاج برنامه ريزي دقيق تا از معايب دو روش سخنراني و بحث گروهي اجتناب گردد.

 

گروه نجوا (BUZZ Sessions )

ü      تقسیم شركت كنندگان به چند گروه كوچك( بين 6-3 نفر) جهت درگير شدن بيشتر در بحث

ü      كوچك بودن گروهها به هر فراگير امكان شركت فعال در بحث ها را مي دهد

ü      هر گروه يك نفر را به عنوان  سخنگوي گروه انتخاب كند تا از نتايج بحث يادداشت بردارد.

ü       بين 15-3 دقيقه به گروهها براي بحث فرصت دهيد. بعد از وقت مقرر سخنگوهاي هر گروه نتايج بحث را با بقیه كلاس در ميان مي گذارند.

ü      در انتخاب موضوع بايد دقت زيادي بكار رود چراكه گروهها بايد قادر باشند بدون آموزش دهنده به كار خود ادامه دهند. موضوع بايد جالب و بحث بر انگيز باشد.

ü       براي تحريك و شركت فعالانه فراگيران، آموزش دهنده مي تواند قبل از شروع اين روش ، از فيلم، مقاله روزنامه يا سخنراني كوتاهي استفاده كند.

ü      وقتي گروهها درگير بحث شدند آموزش دهنده بايد متناوباً با گروهها تماس داشته باشد تا اگر نيازي داشتند بتواند به آنها كمك كنند.

ü      اينكار به آموزش دهنده اين امكان را مي دهد كه بسته به فعاليت گروهها، وقت مورد نظر را افزايش يا كاهش دهد.

 

بارش (برانگيختن) افكار( Brain Storming )

ü      از روشهاي جديد ارائه ايده و راه حل درباره امور مورد بحث

ü      تشويق شركت كنندگان به تهیه يك ليست از همه ايده هاي خود در مدت كوتاه، بدون بحث موافق يا مخالف درباره ايده هاي يكديگر (به جاي بحث طولاني در مورد يك مساله)

ü       دادن يك فرصت آزاد به فراگیران تا آنچه از ذهنشان مي گذرد بیان کنند.

ü       از آنجا كه به شركت كنندگان اجازه داده مي شود در ارائه ايده هاي خود در موقع نوشتن آزادانه عمل كنند، لذا اين پديده به فرايند ايده پردازي، يا تخيل هم موسوم است.

ü      مدرس موضوعي را مطرح مي كند، سپس جوابهاي مطرح شده از طرف فراگيران را بر روي تخته مي نويسد

ü      تمام جوابها چه صحيح و چه غلط و حتي تكراري بايد نوشته شود.

ü      معمولاً يك جواب باعث برانگيخته شدن جوابهاي ديگر مي شود.

ü      همه ايده ها و جوابها بر اساس تعداد دفعات پيشنهاد از طرف افراد مختلف، رتبه بندي مي شوند

ü      شرط مهم در انجام بارش افکار: عدم انتقاد یا اظهار نظر درباره عقاید هیچ کس

 

ايفاي نقش ( Role Playing) 

ü      اجراي عملي موقعيت هاي حقيقي زندگي و مشكلات آن.

ü      فراگیر (بازیگر)، شرحي از شخصيت مورد نظري كه او نقش وي را ايفا مي كند را دريافت مي كند و از طريق اين شرح حال، گفتگو و حركت هاي لازم را مي سازد .

ü       بازيگر فراگیر سعي مي كند تا به همان طريقي كه شخصيت مورد نظر ممكن است در مواجهه با مشكل و موقعيت موردنظر از خود بروز نمايد، عمل كند.

ü      اجرا در يك موقعيت طبيعي  بدون هرگونه حالت تصنعي (نبايستي با نمايش يا بازي حرفه اي به گونه تئاتر و غيره اشتباه گرفت)

ü      رفتار کردن شركت كنندگان به سادگي و به طور طبيعي 

ü      ايفاي نقش معمولاً در مدت خيلي كوتاهي ( حدود 15-10دقيقه) اجرا مي شود.

ü      پس از نمايش، بازيگران و تماشاكنندگان در مورد نمايش اجرا شده و عكس العمل هاي خودشان به بحث مي پردازند.

ü      وظيفه مهم مدرس هدايت و راهنمايي است:

ü       از بازيگران سوالاتي نظير اين موارد بكنيد: شما چه احساسي مي كرديد؟ آيا از انجام بحث كار در موقعيتي كه براي شما پيش آمده راضي هستيد؟ .....

ü      سپس از حضار بخواهيد تا نقطه نظرات خودشان را بگويند.

ü      اين بحث به شركت كنندگان كمك مي كند تا بعضي نكات آموزشي را از نمايش ياد بگيرند.

 

نمايش عملي ( Demonstration )

ü      نشاندهنده چگونگي انجام يك عمل يا استفاده از يك روش

ü       غالباً با انجام دادن فعاليت توسط يادگيرنده و زير نظر راهنما انجام مي شود

ü      كاربرد: معرفی يك روش جديد يا نحوه كار با يك محصول جديد مانند آموزش تهيه محلول خوراكي O.R.S

ü      فراگيران آنچه را كه شنيده يا خوانده اند عملاً مشاهده كرده و تمرين مي كنند.

ü      استفاده از مدلها و مواد حقيقي الزامي بوده و قدرت يادگيري را افزايش مي دهد.

ü      نمایش عملی، انعطاف پذیراست و در صورت نياز مي توان آنرا دوباره تكرار نمود.

 

محدوديتها:
* مشكل ساز بودن جابجايي اشياء سنگين
* اگر اشياء كوچك باشند و تعداد فراگيران زيادباشد، اشياء بخوبي رويت نخواهند شد.
* اگر ابزار و اشياء به تعداد كافي نباشد، تمام فراگيران قادر به تمرين نخواهند بود.

 

كارگاه (Workshop )

ü      افراد مرتبط با یک رشته يا موضوع، در كنار يكديگر و در چند گروه کوچک به بحث و تبادل نظر درباره مباحث و يا مسائل مشخصي می پردازند تا توصيه ها و پيشنهادهايي براي اقدامات بعدي به دست آید.

ü      روشي است كه بر حل مساله مبتني مي باشد

ü      معمولاً در طول چند روز و حداكثر يك هفته

ü      وجود كارشناسان، مشاورين و سخنرانان براي راهنمايي افراد

ü      در كارگاه معمولاً رئيس، جلسه اول را افتتاح مي كند و بحث هاي رهبري كننده اوليه را آغاز مي كند.

ü      براي تشويق مشاركت افراد معمولاً از انواع فنون بحث هاي گروهي استفاده مي شود.

ü       اعضاء گروهها خودشان رئيس، گزارشگر وً نماينده خود را براي شركت در  جلسات عمومی برای جمع بندی انتخاب مي نمايند.

ü      كارگاه بيشتر در مورد افرادي قابل اعمال است كه از قبل روي موضوعات مورد نظر تجربياتي داشته باشند.

 

پانل یا میزگرد ( Panel )

ü      چند نفر کارشناس (معمولاً 7-3 نفر) دور ميزي در حالت روياروي با حاضرين مي نشينند و با يكديگر درباره موضوعي كه درباره آن داراي دانش تخصصي هستند بحث مي كنند.

ü    &nbs

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: دكتر ايرج ضاربان ׀ تاریخ: چهار شنبه 26 آذر 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , zareban.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com